بایگانیِ اکتبر, 2013

429767_242641172485902_1797010228_n
با ورود اسلام به ايران به مرور انسانيت و احترام به كرامت انساني رنگ باخت و به جايش تعصبات مذهبي روز به روز پر رنگتر ميشد .

اين روند با شيعه شدن اجباري مردم سير صعودي پيدا كرد كه باعث جنايات و قتل و غارت ايرانيان غير مسلمان به دست ايرانيان شيعه شد كه دل هر انسان ازاده اي را به درد مياورد و لكه ننگي بر دامان تاريخ ايرانزمين برجاي گذاشت.

در اين نوشتار قصد بازگو كردن يكي از اين وقايع كه به جريان الله داد مشهور است كه باعث كشته شدن ده ها ايراني يهودي ساكن مشهد و اسلام اجباري بقيه يهوديان ساكن محله عيدگاه مشهد شد را داريم تا ببينيم تعصب مذهبي از هر نوعش چه بر سر انسان و انسانيت مياورد.

واقعه الله داد
به دستور نادرشاه افشار حدود 40 خانوار يهودي، عليرغم خواست خود، از شهر قزوين و از شهرهاي شمال ايران به کوچ اجباري به خراسان کشانده شدند.
اين سفر که چندين سال به درازا کشيد زير نظارت سربازان و به زور اسلحه آنان صورت گرفت.
مسافران يهودي از قزوين هنوز به مقصدشان نرسيده بودند که نادرشاه کشته شد(1747)
در زمان مرگ نادرشاه، 17 خانوار به کلات رسيده بودند، 16 خانوار هنوز در مشهد و 7 خانوار در سبزوار بودند.
سربازان اين گروه ها را در همان شهرها رها کردند.گروهي که به کلات رسيده بودند، با چنان بدرفتاري و آزاري از سوي اهالي آنجا روبرو شدند که به کوچ خود ادامه دادند و به سمرقند، هرات و بخارا رفتند و درآن شهرها اقامت کردند.

اين خانواده هاي يهودي در ورود به مشهد با رفتار سرد و گاه خصمانه اهالي شهر روبرو شدند ولي درنهايت امر توانستند منطقه اي را در نزديکي حصار و دروازه شهر، موسوم به محله عيدگاه، از زرتشتياني که خود به علت آزار و فشار مردم مشهد اين شهر را ترک مي گفتند، خريداري کنند و درآنجا ساکن شوند.
به مرور ايام، محله عيدگاه مسدود و در حصار ديوارها و خارج از مسير زندگي اکثريت مردم، به پايگاه و محل سکونت يهوديان مشهد بدل شد.

رفته رفته منازل کوچکي ساختند. مدارس مذهبي، دکان ها، حمام و کنيسا)عبادگاه( برپاکردندو به زودي قبرستان ويژه خودرا نيز در آن بنا نهادند.
با افزايش حجم واردات کالا از انگليس، به ويژه پارچه هاي پشمي، آمد و شد و تماس هاي بيشتر با هند،
و با گسترش فعاليت هاي سياسي و اقتصادي انگليس ها براي تأمين منافع والاي خويش در هندوستان و افغانستان، و به طور کلي با افزايش سطح تجارت در منطقه، امکانات اقتصادي نويني در برابر محله نشينان يهودي در مشهد فراهم آمد.
اين گونه فرصت ها از جمله تعدادي از يهوديان مشهد را به قصد تجارت به مسافرت هاي دور، به هندوستان، هرات و بخارا کشاند.
حتي از شهرهاي ديگر چون يزد -پس از قحطي سال -1770 لار و کاشان، جمعي تازه ازخانواده هاي يهودي به مشهد جلب شدند وبدينسان برتعداد آنان در مشهد افزوده شد.

آنان به همراه زرتشتيان و ديگر جوامع غيرمسلمان مجبور به پوشيدن جامه ها و وصله هاي مشخص و قابل شناسائي بودند!!!

در اواخر قرن 18 و ابتداي قرن 19، ملاياني که رهبري مسلمانان مشهد را به عهده داشتند
اغلب به دلايل سياسي و يا سودجوئي هاي شخصي به تحريک مقلدان و پيروان خود مي پرداختند و آنان را عليه يهوديان، زرتشتيان و صوفيان شهر مي شوراندند و در عين حال مي کوشيدند تا با حربه فشار و تهديد اعضاي جوامع را به اعراض از مذهب خويش و پذيرفتن اسلام اجبار کنند.

در سال پنجم سلطنت محمد شاه قاجار و در دوره صدارت حاجي ميرزا آقاسي، در روز يازدهم ذيحجه 1255ه ق/ 27 مارس 1839، که مصادف با عيد قربان بود،
شماري از ساکنان شهر ناگهان به محله عيدگاه يهوديان مشهد هجوم بردند و به قتل و غارت پرداختند.
اين هجوم و تعرّض که چند ساعت ادامه داشت به کشته شدن حدود 38 تن و مجروح شدن صدها نفر ديگر انجاميد.
يک کشيش انگليسي به نام دکتر ژوزف وولف که دوبار، يک بار پيش و يک بار پس ازاين واقعه به مشهد سفر کرده و با جمعيت محله عيدگاه آشنا بود، شرح ماجرا را بدين گونه آورده است:

زن فقيري )از محله يهوديان در عيدگاه( از زخم دست رنج مي بُرد.
پزشک مسلمان شهر به رسم روز تجويز کرد که سگي را بکشد و دست خود را درخون گرم حيوان شست و شو دهد.
زن نيز چنين کرد. ناگهان مردمان به اين ادعا که کار زن به قصد تمسخر و اهانت به پيغمبر ايشان بوده است دست به بلوا زدند.
در دقايقي35 يهودي کشته شد. بازماندگان وحشت زده جملگي اسلام آوردند!!!

31934_336464806474160_292731814_n
آيات قتال در قرآن! كفار را بكشيد ! بكشيد ! بكشيد!
[بقره 191 ]بكشيد!
[بقره 244]بكشيد!
[توبه 5 ] بكشيد!
[توبه 12 ] بكشيد!
[توبه29 ] بكشيد!
[توبه 123 ]بكشيد!
[انفال 12 ] بكشيد!
[انفال 39] بكشيد!
[مائده 13 ] بكشيد!
[مائده 38 ] بكشيد!
[احزاب 61 ]بكشيد!
[محمد 4 ] بكشيد!
[نسا 89 ] بكشيد!

406001_151581561659696_1491341716_n
قال رسول الله ، گردنهاي كفار را بزنيد ، كافر حيوان است ، كافر پست است ، كافر خوك است ، كافر زنا زاده است ، كافر پليد است .
از هر طرف كفار را يافتيد ، بكشيد ، ببريد و نابود كنيد كافر را !!!

سوره انفال 12 : چون پروردگارت به فرشتگان وحی می‌کند (که): من بی‌گمان با شمایم، پس کسانی را که ایمان آورده‌اند ثابت (قدم) بدارید. به زودی در دل کافران وحشت می‌افکنم، پس بالای گردن‌ها [:سرها]ی‌شان را بزنید و همه‌ی انگشتانشان را قلم کنید

مائده 33 : سزای کسانی که با (ربانیت) خدا و (با رسالت) پیامبرش می‌جنگند و در زمین به افساد می‌کوشند، جز این نیست که پیاپی کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست‌ها و پاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از سرزمین(شان به‌گونه‌ای متناسب با گناهشان) رانده شوند. این رسوایی برایشان در دنیاست و برایشان در آخرت عذابی بزرگ است

نسا 91 : به زودی، گروهی دیگر را خواهید یافت که می‌خواهند شما را آسوده خاطر کنند و قوم خود را (نیز) امنیت دهند. هر بار که به فتنه بازگردانده شوند، در (ژرفای) آن سرنگون می‌گردند. پس اگر از شما کناره‌گیری نکردند و سویتان تسلیم(شان) را نیفکندند و از شما دست بر نداشتند، هر کجا با پی‌جویی آنان را یافتید، دستگیرشان کرده و بکشیدشان و اینانند که ما برای شما بر ایشان تسلّطی روشنگر قرار داده‌ایم

محمد 4 : پس چون با کسانی که کفر ورزیده‌اند برخورد کنید، پس (باید همتتان) زدن گردن‌هاشان و گردن‌کشانشان (باشد) تا هنگامی که آنان را (در کشتار) از پای درآوردید. پس (اسیران را) به شدت در بند کشید؛ در نتیجه یا (بر آنان) منّت نهید (و آزادشان کنید) و یا فدیه بگیرید (که عوضشان را از اسیرانتان بازپس گیرید) تا جنگ، سنگینی‌ها‌یش را فرونهد. این است (دستور خدا) و اگر خدا بخواهد، از ایشان انتقام می‌کشد، ولی (فرمان پیکار داد) تا برخی از شما را به وسیله‌ی برخی (دیگر) بیازماید. و کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، هرگز (خدا) کارهایشان را ضایع نمی‌کند

توبه 29 : با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خدا و فرستاده‌اش حرام کرده حرام نمی‌دارند و به دین حق نمی‌گروند، کشتار کنید، تا به دست خود در حال کوچک‌منشی جزیه دهند

توبه 5 : پس چون ماه‌هاى حرام سپرى شد، مشركان را هر كجا يافتيد بكُشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد؛ پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند، راه برايشان گشاده گردانيد، زيرا خدا آمرزنده مهربان است

بقره 244 : و در راه خدا کشتار کنید و بدانید که خدا همواره بس شنوایی بسیار داناست

توبه 123 : هان ای کسانی که ایمان آوردید با کسانی از کافران – که مجاوران شمایند – کشتار کنید. و (آنان) باید در شما خشونت و صلابت بیابند. و بدانید که خدا بی‌گمان با تقواپیشگان است

انفال 39 : و با آنان کشتار کنید تا فتنه‌ای (بر جای) نماند و دین یکسره از آنِ خدا باشد. پس اگر باز ایستند، همواره خدا به آنچه انجام می‌دهند بیناست

صفات كافر در قران

سوره بقره – آیه 10
در دلهایشان مرضى است و الله بر مرضشان افزود…
سوره بقره – آیه 13
اینها همان ابلهانند ولی نمی دانند…
سوره بقره – آیه 15
الله تمسخرشان ?مى کند….
سوره بقره – آیه 65
…به آنها گفتیم: به صورت بوزینه هایی طرد شده درآیید.
سوره بقره – آیه 171
مثل کافران، مثل حیوانی است…
سوره مائده – آیه 60
…خدایشان لعنت کرده و بر آنها خشم گرفته و بعضی را بوزینه و خوک گردانیده است….
سوره اعراف – آیه 166
..به آنها گفتیم: به شکل میمون هایی طرد شده در آیید.
سوره اعراف – آیه 176
…حکایت حال او به سگی ماند که … به عوعو زبان کشد..
سوره اعراف – آیه 179
…آنان چون چهارپايانند،….
سوره توبه – آیه 28
…مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند….
سوره فرقان – آیه 44
.. آنها فقط همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر….
سوره مدثر – آیات 49،50 ، 51
..مانند خران وحشی که از شیر می گریزند.
سوره جمعه – آیه 5
…همچون خرى است که کتاب هایى را حمل کند…..
سوره القلم – آیه 13
گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است
سوره انبیاء – آیه 67
تف (اف) بر شما و بر آنچه غير از الله مى پرستيد ….
سوره انفال – آیه 22
بدترین جانوران در نزد الله این کران و لالان هستند که در نمی یابند.
سوره انفال – آیه 55
به یقین، بدترین جنبندگان نزد الله، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی آورند.
سوره انعام – آیه 35
پس تو البته از جاهلان مباش.
سوره محمد – آیه 12
.. همچون چهارپایان می خورند و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست..

1011842_236558799828638_1420252534_n
قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را ؟!

((عمو جان به خدا قسم اگر آنان (دشمنان اسلام) خورشید را در دست راستم وماه را در دست چپم قرار دهند که از این کار (دعوت به سوی خداوند) دست بر دارم، هر گز نخواهم پذیرفت تا اینکه یا خداوند دین مرا پیروز کند و یا اینکه جانم را در راه آن ازدست بدهم))

صلح حدیبه پیمانی است که محمد پیامبر اسلام و پیروان او از مدینه با بت‌پرستان قریش بستند. این پیمان در سال ۶۲۸ پس از میلاد برابر با ذوالقعده ۶ هجری بسته شد. یکی از مفاد این صلح این بود: محمد و پیروان او بایست این سال به مدینه بازگردند و در سال آینده و سال‌های پس از آن، می‌توانند برای زیارت کعبه به مکه بیایند، به شرط آن‌که سه روز بیشتر در مکه نمانند و سلاحی جز شمشیر در غلاف، به همراه نداشته باشند
رسول خدا(ص)، على(ع) را طلبيد و به او فرمود: بنويس:

«بسم الله الرحمن الرحيم»

سهيل بن عمرو گفت: من اين عنوان را به رسميت نمی شناسم، بايد همان عنوان رسمى ما را بنويسى «بسمك اللهم» و على(ع) نيز به دستور رسول خدا(ص) همان گونه نوشت.

آن گاه فرمود: بنويس«اين است آنچه محمد رسول الله با سهيل بن عمرو نسبت به آن موافقت كردند. . .

سهيل گفت: اگر ما تو را به عنوان«رسول الله»می شناختيم كه اين همه با تو جنگ و كارزار نمی كرديم، بايد اين عنوان نيز پاك شود و به جاى آن «محمد بن عبد الله» نوشته شود، پيغمبر قبول كرد و چون متوجه شد كه براى على بن ابي طالب دشوار است عنوان«رسول الله»را از دنبال نام پيغمبر پاك كند خود آن حضرت انگشتش را پيش برده و فرمود: يا على جاى آن را به من نشان ده و بگذار من خود اين عنوان را پاك كنم و به دنبال آن فرمود:

«اكتب فان لك مثلها تعطيها و انت مضطهد»

بنويس كه براى تو نيز چنين ماجراى دردناكى پيش خواهد آمد و به ناچار به چنين كارى راضى خواهى شد!

١- چگونه است که برای یک زیارت و رفتن به مکه محمد رسول الله از مقام خود و ادای پیامبری خود گذشت ؟!

٢-چرا محمد که همه را به ستایش الله دعوت میکرد آنقدر خواهان زیارت کعبه بود حال آنکه در آن زمان کعبه مملو از بتها بود ؟!

59682_250506668428210_770891062_n
لطفا فقط بخوانید!!!!!!
حضرت محمد بنیان‌ گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویل‌ دهندهٔ کتاب آسمانی قرآن می باشد.

به لیست زنان و فرزندان حضرت محمد (ص) توجه فرمائید:

تعداد 20 زن به نامهای :

1- حضرت خدیجه 2- سوده 3- عایشه 4 – ماریه قبطیه 5- حفصه 6- زینب 7- جویریه 8- ام حبیبه 9- صفیه 10- میمونه 11- فاطمه 12- هند ، دختر یزید .13- اسماء ، دختر سیاء .14- زینب ، دختر یزید .15- هبله، دختر قیس و خواهر اشعث .16- اسماء، دختر نعمان .17- فاطمه، دختر ضحاک . 18- ام سلمه ، دختر بنی امیه 19- ریحانه 20- ام شریک

اموال حضرت محمد :

– لیست اراضی باقی مانده از حضرت محمد :

1- فدک 2- برقه 3- دلال 4- اعواف 5- صافیه 6- مثیب 7- حسناء 8- وطیح 9- مشربه ام ابراهیم 10- سلائم و … ( الا موال. قاسم بن سلام . صفحه 47) (وفاء الوفا . صفحه 36 و 152)

– لیست اسبان حضرت محمد :

1- سکب 2- لزاز 3- ظرب 4- لخیف 5- ورد 6- یعسوب (تاریخ طبری . جلد 4 . صفحه 1304)

– لیست استران حضرت محمد :

1- دلدل 2- عفیر 3- فضه 4- یعفور (تاریخ طبری . جلد 4 . صفحه 1304 )

– لیست شتران حضرت محمد :

1- قصوا 2- عضبا

– لیست شتران شیری حضرت محمد:

یک گله شتر که شامل بیست شتر به نامهای :

1- غزار 2- حناء 3- سمراء 4- عریس 5- سعدیه و … ( تاریخ طبری . جلد 4 . صفحه 1305)

– لیست بزهای شیری حضرت محمد :

1- عجوه 2- زمزم 3- سقیا 4- ورسه 5- اطلال 6- اطراف

– شمشیرهای حضرت محمد :

سه شمشیر که غنیمت از قبیله یهودی بنی قینقاع بود به نامهای :

1- کوتاه 2- بتار 3- راحتف 4- مخدوم 5- رسوب 6- غضب 7- ذوالفقار که غنیمت جنگ بدر بود. (تاریخ طبری . جلد 4 . صفحه 1306)

– نیزه ها و زره های حضرت محمد :

سه نیزه که غنیمت قبیله یهودی بنی قینقاع بود به نامهای :

1- روحا 2- بیضا 3- صفرا

دو زره که غنیمت قبیله یهودی بنی قینقاع بود به نامهای :

1- سعدیه 2- فضه

غزوات حضرت محمد :

پس از هجرت مسلمانان از مکه به مدینه تامین نیازهای اقتصادی حضرت محمد و مسلمانانی که با وی هجرت کرده بودند به حمله و غارت کاروان‌ های مکه وابسته بود. حملات و غارت کاروان های مکه را که حضرت محمد شخصا در آن شرکت داشت را غزوه می گویند.

1- غزوه ابواء 2- غزوه بواط 3- غزوه عشیره 4- غزوه بدر اول 5 – غزوه بدر 6- غزوه بنی سلیم 7- غزوه بنی‌ قینقاع 8 – غزوه سویق 9- غزوه ذی امر 10 – غزوه بحران 11- غزوه احد 12 – غزوه حمراء‌ الاسد 13 – غزوه بنی‌ النضیر 14 – غزوه ذات ‌الرقاع 15 – غزوه بدر آخر 16 – غزوه دومة الجندل 17 – غزوه بنی‌ المصطلق 18 – غزوه خندق 19 – غزوه بنی قریظه 20 – غزوه بنی لحیان 21 – غزوه ذی قرد 22 – غزوه حدیبیه 23 – غزوه خیبر 24 – غزوه عمرة القضاء 25 – غزوه مؤته 26 – فتح مکه 27 – غزوه حنین 28 – غزوه طائف 29 – غزوه تبوک

حضرت محمد در کشتارهای دست جمعی :

1 – کشتار و غارت ( اقوام یهود ) قبیله بنی قینقاع :

در صدر اسلام زنی از انصار نزد نزد زرگر یهودی از قبیله بنی قینقاع رفته و مرد یهودی برای اهانت بوی آهسته پشت جامه وی را با خاری ببالای جامه اش بست. بطوری که هنگام برخاستن پایین تنه زن نمایان شد و مردم را بخنده انداخت.مردی مسلمان به حمایت از زن مرد زرگر یهودی را به قتل رساند و یهودیان نیز به حمایت از هم کیش خود مرد مسلمان را کشتند. بدستورحضرت محمد مسلمانان به کوی بنی قینقاع هجوم برده و پس از پانزده روز محاصره افراد قبیله بنی قینقاع تسلیم شده و مجبور به کوچ شدند و همه دارایی های آنان بین مهاجران بی خانه تقسیم شد.

2 – کشتار و غارت ( اقوام یهود ) قبیله بنی النظیر :

یهودیان قبیله » بنی النضیر» که از کشته شدن یکی از روسای خود بنام» کعب ابن اشرف «که دستور ترورش را حضرت محمد صادر کرده بود از ایشان در خشم بودند در مقام طغیان بر آمدند و حضرت محمد نیز امر به کشتار انان کرد و پس از محاصره آنان توسط مسلمانان حضرت محمد دستور داد نخلستان های ( بنی النضیر) را آتش بزنند! در این زمان فریاد قبیله «بنی النضیر» بلند شد و بر حضرت محمد بانگ زدند : (تو که خود را مردی مصلح می دانی و مردم را از ویرانی و تباهی و فساد منع می کنی چرا دست به آتش زدن نخلستان ها می زنی ) که مجددا الله به کمک حضرت محمد امده و( آیات .3.4.5. سوره حشر) را بر حضرت محمد نازل نمود .باری پس از بیست روز ( بنی النضیر) تسلیم شدند وترک دیار کردند و تمام دارایی های آنان میان حضرت محمد و یارانش تقسیم شد.

3 – کشتار و غارت ( اقوام یهود ) قبیله بنی قریظه :

قبیله بنی قریظه تنها قبیله یهودی باقی مانده در صدر اسلام در یثرب بود که آنان نیز بعد از جنگ خندق مورد محاصره مسلمانان قرار گرفتند.سپس این قبیله نیز حاضر شد همچون دو قبیله دیگر اموال و دارایی های خود را گذاشته و از مدینه خارج شود ولی حضرت محمد موافقت نکرد و پس از تسلیم شدن مردم قبیله بنی قریظه دستور داد 900 نفر از جوانان و مردان بنی قریظه را سر بریدند و اموال ، دارایی ، زنان و کودکان این قبیله را بعنوان بردگی بین مسلمانان تقسیم کردند. (تاریخ طبری. جلد 3 . صفحه 1088.1091) طبری در خشونت این عمل در تاریخ صدر اسلام می نویسد: (پیامبر بگفت تا در زمین گودالها بکندند و حضرت علی و» زبیر» در حضور پیامبر گردن انها را زدند. (تاریخ طبری .جلد 3. صفحه 1093)
ضمنا باید یاد آور شویم در این گونه جنگ ها درصدراسلام اعراب مسلمان حتی از همخوابگی با زنان شوهر دار پرهیز نمی کردند و این البته دستور قرآن بود. (سوره نساء.آیه 24)

حضرت محمد در ترور مخالفین :

– ترور شاعری بنام » حویرث بن نقیذ» :

وی شتر دختران حضرت محمد » فاطمه » و » ام کلثوم » را رم داده بود، به فرمان حضرت محمد و توسط حضرت علی در جریان یک توطئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد 2. صفحه 273)

– سر بریدن » مغیره » :

پیر مردی بنام «مغیره» که پس از فتح مکه از ترس حضرت محمد گریخته بود بوسیله حضرت علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه 316)

– سر بریدن «نضر» و «عتبه» :

پس از شکست » ائیل » حضرت محمد به حضرت علی دستور داد که » نضر» پسر» حارث » را سر ببرد.همینطور در منطقه ای دیگر بنام » الظیه » از میان اسرا «عتبه» پسر» ابی معیظ » بدستور حضرت محمد و بدست حضرت علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد 1.صفحه 57)

– سر بریدن «عتبه» :

مردی بنام «عتبه» که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت حضرت محمد تف کرده بود بوسیله حضرت علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد 5 .صفحه 1103)

– ترور (سلام بن ابی الحقیق):

«سلام بن ابی الحقیق» از دوستان قبیله» اوس»بود و از سرشناسان یهود که بفرمان حضرت محمد در صدر اسلام دستور ترور او صادر شد و عبدالله بن عتیک مامور انجام این ترور شد. آنان نیز ماموریت خود را بنحو دلخواه به انجام رساندند و»سلام بن ابی الحقیق» را کشتند. هنگامی که برگشتند و به حضرت محمد خبر دادند ایشان از خوشحالی فریاد زد «الله اکبر». سیره ابن هشام . جلد 2 .صفحه 186)

– ترور (خالد بن سفیان هذلی) :

«خالد بن سفیان هذلی» در صدر اسلام مردم را بر ضد حضرت محمد بر می انگیخت.حضرت محمد امر فرمود به «عبدالله بن انیس» که کار او را بسازد و او نیز چنین کرد.حضرت محمد به پاس این خدمت عصایی به «عبدالله انیس» قاتل «خالد بن سفیان هذلی» می دهد و می گوید :این عصا نشانه میان من و تو در روز قیامت است و همانا کمترین مردم در انروز کسانی هستند که به عصا تکیه زده اند. سیره ابن هشام .جلد 2 .صفحه 395)

– ترور (ابوعفک) :

«ابو عفک» شاعر یهودی بود،در صدر اسلام که یکصد و بیست سال سن داشت. او شعری در مذمت حضرت محمد سروده بود. بدستور حضرت محمد «سالم بن عمیر» ما مور قتل «ابو عفک» شد. ( سیره ابن هشام .جلد 2. صفحه411)

– ترور (عصماء .دختر مروان) :

»عصماء» دختر مروان شاعری آزاده و دلیر بود درصدر اسلام وی بدلیل اشعار انتقادی که در مذمت قتل عام یهودیان و همچنین ترور «ابو عفک» سروده بود. بدستور حضرت محمد » عمیر بن عدی» مامور کشتن «عصماء»شد. «عمیر» شبانه به خانه «عصماء» می رود و او را می کشد و صبح زود خبر کشته شدن «عصماء» را به حضرت محمد می دهد.حضرت محمد می گوید: (ای «عمیر» خدا و رسولش را یاری کردی) (سیره ابن هشام .جلد 2. صفحه 412) .

سرانجام حضرت محمد بر اثر سمی که زنی یهودی در غذای او ریخته بود در سال یازدهم هجری چشم از جهان فرو بست. (تفسیر طبری.جلد 5.صفحه 1335) (منتخب التواریخ. صفحه 19)

d986d982db8c-d988-d8b4d8a7d987db8cd986
برای پی بردن به مخالفت اسلام با موسیقی و رقص ، ناگزیریم به بنیاد ِ رقص و موسیقی از یک سو و اسلام از سوی دیگر ، کوتاه اشاره کنیم تا تضاد و تناقض آنها باهم مشخص شود ….. اساس موسیقی را صوت تشکیل میدهد و صوت یعنی ارتعاش ملوکولهای هوا و ارتعاش یعنی جنبیدن و جنبیدن یعنی حرکت . حال در آنالیز و استنتاج فلسفی ، موسیقی یعنی حرکت . و رقص یعنی حرکت اورگانهای بدن که مفهومی را به روان بیننده القاء میکند ، در نتیجه در بنیاد و سرشت موسیقی و رقص ، حرکت گنجیده است ….. و اسلام پدید آورندۀ نهاد دیانت و نهاد دین پاسدار سنت و سنت ، عامل و سمبول ایستائیست . بنابر این در فطرت سنت ، میل به توقف و سکون ، حضوری فعال دارد . در نتیجه ، سلوک این دو پدیدۀ متضاد در جامعه ای واحد ، تابعیست از نفوذ و قدرت طرفین درگیر … در این میان هریک قوی تر باشد ، دیگری را تحت کنترل قرار میدهد ، مثل موسیقی سنتی در ایران که حرکت ِموسیقیایی آن تحت کنترل سنت ، در تکرار و دورانی یکنواخت و ملال آور قرار دارد و شتاب آن باید در شیار هایی غم انگیز اما فاقد حزن فلسفی و شور عاطفی تنظیم شود که سنت اجازه و دستور میدهد . و متاسفانه در این سالهای اخیر، ندبه خوانی که از مخرج روضه برمیخیزد و یکی از زیر مجموعه های بنیادین آن است ، گریبان زنان و مردان خوش لباس ، خوش خوراک و مشنگ طبقۀ متوسط ایران را گرفته و بسیاری از نوازندگان و موسیقی دانها در تولید هنر، برای غنا بخشیدن به آثار خویش ، سرکردگی ادبیات را قبول ندارند و کتاب نمی خوانند تا در ارائۀ هنر متعالی مغزی فرهمند داشته باشند.

1003998_292910274187849_1195354434_n

ما هیچ رسولی میان هیچ قومی نفرستادیم مگر احکام الهی را بزبان همان قوم برایشان بیان کند. (قرآن .سوره ابراهیم.آیه4)

ما چنین قرآن فصیح عربی را به تو وحی کردیم تا مردم شهر مکه را و هر که در اطراف اوست از روز قیامت بترسان
ی. (قرآن .سوره شوری.آیه7)

برای هر امتی رسولی است پس هر گاه رسول آنها آمد بین آنها به عدالت حکم خواهد کرد و به کسی ستمی نمی شود. (قرآن .سوره یونس.آیه47)

متضاد آیات در قرآن:
به خلق بگو که من بدون استثنا بر همه شما جنس بشر رسول خدایم آن خدائی که آسمان و زمین ملک اوست. (قرآن .سوره اعراف.آیه158)

378566_312389392106292_1880545176_n
از میان فرقه‌های گوناگون اسلامی، تنها شیعه است که به رجعت اعتقاد دارد؛ پس ابتدا به معنی فقهی و دینی این واژه می‌پردازیم، شیعه معتقد است کسانیکه ستم کرده‌اند باید سرانجام کار خویش را در همین دنیا نیز ببینند، این موضوع در مورد ستمدیده نیز صادق است و باز از نظر همین فرقه بزرگترین ستمدیده‌های تاریخ بشر ائمه‌ی آنها هستند وستمدیده‌ترین این ائمه حسین ابن علی است، بنابراین آنان معتقدند هنگامیکه شرایطی خاص بر جهان حاکم گردید، نخست امام دوازدهم‌شان که مجبور شد از دست این ستمکاران خود را پنهان نماید ظهور می‌کند و با ظهور وی ستمدیده‌ترین آنها که همان حسین ابن علی باشد گورش را می‌شکافد و از درون زمین بیرون می‌آید، در برخی از روایات شیعه آمده است که حسین با هفتاد و تن از یارانش رجعت می‌کنند و انتقام خویش را خواهند گرفت.
رجعت به دنیا تنها شامل ائمه نیست، بلکه خود محمد هم برخواهد گشت و انتقامش را از کفار مخصوصا مشرکین شرکت کننده در جنگ اُحد را خواهد گرفت، شیعه برای ادعای خود آیاتی از قرآن را هم دلیل می‌آورد:
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا (اسراء/6) پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى‏كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى‏دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى‏گردانيم. (ترجمه از محمد مهدی فولادوند)
اما اهل سنت معتقدند که با توجه به آیات پیش از این، این آیه هم در مورد یهودیان رانده شده از سرزمین مقدسشان است:
وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلًا( اسراء/2) و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه زنهار غير از من كارسازى مگيريد.
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا(اسراء/3)[اى] فرزندان كسانى كه [آنان را در كشتى] با نوح برداشتيم راستى كه او بنده‏اى سپاسگزار بود.
وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا(اسراء/4) و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست.
فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا(اسراء/5) پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى‏گماريم تا ميان خانه‏ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحقق‏يافتنى است.
آیه‌ی دیگری که شیعه در اثبات رجعت در اسلام به آن استناد می‌نماید این آیه است:
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل/83) و آن روز كه از هر امتى گروهى از كسانى را كه آيات ما را تكذيب كرده‏اند محشور مى‏گردانيم پس آنان نگاه داشته مى‏شوند تا همه به هم بپيوندند
شیعه می‌گوید: قرآن در این آیه از برنگیخته شدن گروهی یاد می‌کند نه همه‌ی مردم، بنابراین منظور همان رجعت ستمگران است.
اهل سنت معتقد است که این آیه در مورد روز قیامت سخن می‌گوید و در اینجا منظور از گروهی از تکذیب کنندگان در واقع کافرانی است که گناهشان زیاد است و محاکمه‌ی آنها طولانی، بنابراین الله از آنان به عنوان سمبل کفر و در دادگاه خودش یاد می‌کند.
آیه‌ی پیش از این در مورد دجال است:
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ (نمل/82) و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد جنبنده‏اى را از زمين براى آنان بيرون مى‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنانكه بايد] به نشانه‏هاى ما يقين نداشتند.
و آیه‌ی پس از آن هم در مورد روز قیامت:
حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(نمل/84) تا هنگامیکه تمام کافران بیایند و می‌گوید: آيا آیات من را دروغ انگاشتید و در صورتی که به آنان آگاهی کامل نداشتید؟ شما چه کارهائی می‌کردید؟
شعیان آیه‌ی زیر را هم گواه وجود و پذیرش رجعت در اسلام می‌دانند:
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(بقره/259) يا همانند كسي كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مي‏كند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال مي‏راند، سپس زنده كرد، و به او گفت: «چه قدر درنگ كردي ؟» گفت: «يك روز، يا بخشي از يك روز». فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يك چنين مواد فاسد شدني را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينكه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مي‏دهيم، و گوشت بر آن مي‏پوشانيم!» هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مي دانم خدا بر هر كاري توانا است». (ترجمه از آیت الله مکارم شیرازی)
ابن کثیر (از مفسران معتبر اسلامی البته سنی)در مورد اینکه چه کسی مد نظر آیه است، سه شخص را از سه روایت بیان می‌نماید:
1- خضر.
2- حزقیل بن بورا.
3- عُزَیر.
و می‌گوید که منظور از این قریه اورشلیم است که پس از نابودی آن الله دوباره ان را ساخت.
آیه‌ی دیگری که شیعه از آن به عنوان دلیل ثبوت رجعت در اسلام می‌داند این آیه است:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ (غافر/10) همانا كسانى كه كافر بودند مورد خطاب قرار می‌گیرند كه به یقین دشمنى الله از دشمنى شما نسبت به هم سخت‏تر است، آنگاه كه به ايمان فرا خوانده مى‏شديد و انكار مى‏کردید.
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ (غافر/11) میگويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده کردی پس به گناهانمان اعتراف كرديم، پس آيا راه بيرون‏شدنى هست؟
ذَلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ (غافر/12) به این جهت این (کیفر) به شماست هنگامیکه الله به تنهايى خوانده مى‏شد انکار می‌کردید و اگر به او شرك آورده مى‏شد آن را باور مى‏كرديد پس پادشاهی دستوردادن مخصوص الله بلند نرتبه‌ی بزرگ است.
شیعه از آیه‌ی 11 سوره غافر استنباط رجعت در میان کافران را دارد، کافرانی که اعتراض می‌کنند و می‌گویند: ای الله، تو ما را دوبار می‌میراندی(ما را مرگ دادی) و این یعنی پذرش و ثبوت رجعت.
اما اهل سنت می‌گویند که منظور از دو بار مرگ در واقع دوبار زندگی است، بار اول که انسان مرده بود و الله او را زندگی بخشید و بار دوم هم زنده‌ شدن در عالم برزخ و رجوع به سوی الله برای بازپس دادن حساب است، آنان به این آیه از قرآن استناد می‌کنند:
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (بقره/28) چگونه منکر الله می‌شوید در حالیکه مردگانى بوديد پس شما را زنده كرد، سپس شما را مى ميراند، باز زنده مى‏كند؛ سپس به سوى او بازگردانیده مى‏شويد.
این آیه کاملا گنگ می‌باشد به گونه‌ای که هر کس می‌تواند استنباط خویش را منظور آن انگارد، مرده بودن اولی به چه معناست؟ آیا عدم وجود انسان پیش از انعقاد نطفه دلیل بر مرده بودن آن است؟
آیا زایش انسان از مادر به معنی زنده شدن آن است؟
آیا منظور مرده بودن انسان در رحم است؟
در سوره‌ی 11 غافر، کافران کَی و چه زمانی به گناهشان اعتراف کردند؟
آنچه که از اسلام و قرآن برمی‌آید تناقض‌گوئی و ابهام در این دین است، از یک سو وجود قیامت را برای برقراری عدل می‌دانند و از سوی دیگر به نظر می‌رسد که در برخی از آیات قرآن از نوعی خاص از رجعت سخن می‌گوید؛ البته قیاس گرفتن از حکمی برای اثبات حکمی دیگر نمی‌تواند روشی علمی برای اثبات این نوع از رجعت خاص باشد زیرا، در هیچ ‌جای قرآن بیان نشده است که کافر در این دنیا به سزای اعمالش می‌رسد. به نظر می‌رسد که اعتقاد به رجعت هم مانند مسخ نوعی خاص از اعتقاد به تناسخ می‌باشد، این اعتقاد در ادیان آسیای شرقی مانند بودائی و هندی کاملا آشکار است، در رجعت و تناسخ هدف مشترک و آن رسیدن به عدالت در همین دنیاست، در شیعه چون امامان به قدرت نرسیدند و ظالمان حقشان را خوردند پس دوباره زنده می‌شوند و حقشان را در دنیا می‌ستانند، در ادیانی که اعتقاد به تناسخ دارند این موضوع عمومیت دارد، یعنی روح همه دوباره بر خواهد گشت تا اجرای عدالت گردد، در ادیان سامی این اجرای عدالت پس از مرگ و در جهان دیگری با داوری خدائی است به نام الله که بهشت و جهنم با توجه به عملکرد آنان به ایشان داده خواهد شد؛ پس رجعت در شیعه نوعی است خاص از تناسخ که تنها شامل بهترین افراد جهان و یا بدترین آنان خواهد بود( بهترین افراد محمد و ائمه و بدترین افراد هم دشمنان آنان مانند ابوبکر و عمر هستند) و مردم عادی از این قاعده مستثنی هستند.
مجلسی در بحارالانوارش می‌گوید:
امام صادق: کسی که به متعه و رجعت ما ایمان نداشته باشد از ما نیست.(بحارالانوار/جلد 52/ص136)
در جلد 53 صفحه‌ی 24 بحار الانوار اشاره شده که عذاب کسانیکه منکر رجعت هستند عذابی است سختتر از جهنم.
مجلسی همچنین در بحارالانوار جلد 52 صفحه‌ی 127 می‌گوید که رجعت مخصوص کسی است که کفر مطلق داشته باشد یا ایمان مطلق.
البته این موضوع در تناقضی است اشکار با این عقیده که تنها عده‌ای معدود از ائمه رجعت می‌کنند.
وی در جلد 53 صفحه‌ی 116 بحارالانوار می‌گوید:
اولین کسی که رجعت می‌نماید امام حسین است، او با تخت خوابی از نور که بالای آن گنبدی از یاقوت سرخ با جواهر و سنگهای قیمتی و در جای دیگر می‌گوید:
امام حسین در حالی روی تختوابش نشسته که اطرافش 90،000 گنبد سبز وجود دارد.
شیخ حر علملی در کتاب بیداری از تهاجم با دلایل رجعت می‌گوید که الله امامان از نسل امام حسین(ع) قرار داد و پس از مرگ، او را به دنیا برمی‌گردانذد و یاریش کند تا دشمن را بکشد و او را پادشاه زمین کند.
مجلسی در باب رجعت هم در مورد چگونگی پادشاهی امام حسین می‌گوید: اولین کسی که در رجعت زنده شود امام حسین است و آن قدر پادشاهی می‌کند که موهای ابروی مبارکش روی چشم مبارکش افتد.
همچنین شیعیان به بازگشت عیسی اشاره می‌نمایند(البته اهل سنت معتقد است که عیسی نمرده است)؛ شیخ صدوق در عیون الاخبار الرضا در صفحه 216 می‌گوید که عیسی پشت سر امام زمان نماز می‎خواند، یعنی او رجعت نموده است.
محمد شفیع بن محمد صالح (از علمای جبل عامل لبنان دعوت شده به ایران به درخواست پادشاهان صفوی)در کتاب مجمع المعارف و مخزن العوارف، باب رجعت ائمه، صفحه 57 می‌گوید:
رسول الله و امیرالمؤمنین و صاحب الزمان البته کل زمین را خواهند کشت حتی پشت کوه قاف و ظلَمات و جمیع دریاها را تانماند جائی مگر دین الله(شیعیه) را بر پا دارند و بر همه‌ی دنیا غالب گرداند و حضرت امام حسین(ع) در دو خطبه به حدیث حضرت باقر(ع) که پیش از شهادت، بر اصحاب خود خواند می‌فرماید: اول کسی که زمین را می‌شکافد و بیرون می‌آید من باشم و موافق باشد بیرون آمدن من با حضرت امیرالمؤمنین و ظهور قائم، اهل بیت نازل شوند بر من و بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لشکری چند از ملائکه و ائمه، پس رسول الله عَلَم و شمشیر خود را به قائم دهد پس ما پس از آن آنقدر در رمین بمانیم که الله خواهد، پس امیرالمؤمنین به من شمشیر رسول الله را دهد و رسول خدا من را به مشرق و مغرب بفرستد تا جمیع دشمنان الله(غیر از شیعیان) را بکشد و بتها را بسوزاند و همه‌ی هند را فتح کنیم و حضرت یوشع و دانیال زنده شوند و به خدمت امیرالمؤمینی(ع) آیند و گویند: راست گفت رسول الله(محمد) و آنچه شما را وعده داده بودند و حضرت ایشان را با لشکری به بصره فرستد که دشمنان(غیر شیعیان) را بکشد و شیعه نماند مگر آنکه او را به ملکی فرستد که به دست خود غبار را از روی او پاک کنند و زنان منزل خویش را به او بنمایند.
این عالم دینی شیعه در همین کتاب، صفحه‌ی 56 می‌گوید:
پس از قیام قائم و قتل سفیانی، حضرت امام حسین(ع) با 72 تن از شهداء کربلا و 12 امام و 12 صدیق و به روایتی 75،000 و پس از آن صدیق اکبر، امیرالمؤمنین، (ع) بیرون می‌آید و برای او گنبدی در نجف بر پا می‌شود که یک رکنش در نجف، یکی در بحرین، یکی در صنعا و رکن چهارم هم در مدینه باشد و گویا می‌بینم که قندیل و چراغهائی که روشنی دهد به اسمان و زمین مانند آفتاب و ماه؛ پس از آن سید اکبر محمد مصطفی با هر مؤمناز مهاجر و انصار و شهداء بدر و اُحُد، پس زنده می‌گرداند هر کس تکذیب و دشمنی آن حضرت کرده باشد تا در دنیا هم به سزای خود برسد.

7
نقل متواتر است روزی زنی از دیار پارس بر امام معصوممان وارد شد و عرض کرد:
«یبن رسول الله! در جوامع چه بسیارند زنانی که از لحاظ علم و شعور بر خیل مردان سرآمدند، چرا جدتان علی آبطالبی زنان را به وضوح ناقص العقل خطاب می کند*؟»

نقل است که امام در ابتدا «موضع اسلام» را با مادر آن زن در میان گذاشتند** ، بعد در میان خود آن زن گذاشتند و سپس طی اقدامی سیاسی-عبادی، گردن هر دو را با تیغ ذوالنقار خویش وصلت دادند.

آنگاه همانطور که برای نماز به وضو مشغول شده بودند، زیر لب فرمودند:

جدم علی (ع) راست گفت که «زن همه اش شر است!»***

خطبه ۸۰ نهج البلاغه ( نظر امام علی در مورد زنان):
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال‌

ترجمه فارسی:
اى مردم،ايمان زنان ناقص است، برخوردارى زنان از سهم الارثناقص است، عقول آنان ناقص است، دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آن اندر روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است، دليل نقصان عقول آنان تساوى شهادت دو زن با يك مرد است، دليل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارثاين است كه نصف سهم الارث مردان است. از زنهاى پليد بترسيد و از خوبان آنان برحذر باشيد، در كارهاى نيكو از زنان اطاعت مكنيد، تا در كارهاى زشت طمعى نورزند.

** مفضل بن عمر گويد:
از امام صادق(ع) شنيدم که به اصحابش مي فرمود: هر که خنکی و لذت دوستی ما را بر قلب خود احساس کند بايد مادرش را فراوان دعا کند که او به پدرش خيانت نورزيده است.
(بحارالا نوار ج ۲۷ ص ۱۴۶)

*** نهج البلاغه حکمت ۲۳۸‬

images (1)
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

در منطقه عجیرب واقع در بخش مرکزی شهرستان دزفول، بقعه‌ای به نام «سید نور» وجود دارد که اولاً جسدی در آن نیست و 60 سال قبل جنازه شخص سید نور را به نجف منتقل کردند، ثانیاً بعضی منسوبین این شخص با اقدامات خرافی و تصرف زمین‌های قبرستان اطراف و دعانویس‌ها، کارهای خرافی و دعوت مردم به زیارت این بقعه خالی، از مردم ساده دل اخاذی می‌کنند.

وجود این بقعه علاوه بر ترویج خرافات در منطقه به وسیله‌ای برای تن پروری و عیاشی عده‌ای که خود را خادمان آن می‌دانند شده و به راهی برای زمین خواری توسط آنان تبدیل شده است. متأسفانه علیرغم دستور سازمان اوقاف در سال 91 مبنی بر تخریب این بقعه جعلی و خرافی، اداره اوقاف شهرستان دزفول هنوز به وظیفه خود در این زمینه عمل نکرده است. اهالی منطقه خواستار اقدام فوری می‌باشند.

توصیه ما این است که:
فعلا حداقل یه جنازه سگ اونجا بذارین که هم با تازیان و اهل بیت (سلام الله علیهم) نسبت داره و هم اینکه نذر و نذورات ملت مسلمان اینجور گوزمال نشه !

1 – حالا متوجه شدید که چرا جمهوری اسلامی در این مملکت پایدار و قدرتمند داره حکومت می کنه !!!

2- چقدر خوب است که سایر امام و امامزاده های موجود در سراسر ایران را نیز به وطن اصلی خودشان منتقل نمایند.
3- روزی در کشور گاو پرستان، یک مقتدر سیاسی-دینی به زیارتگاهی بر می‌خورد که مردم در آن در صف ایستاده و صورت گاوی را می‌بوسند. او نیز در صف می‌ایستد اما وقتی نوبت به او می‌رسد به جای صورت، سوراخ کون آن گاو را می‌بوسد.
پس از وی، باقی منتظرین نیز که در صف بودند با تقلید از او شروع به بوسیدن سوراخ کون آن گاو کردند.
یکی از دوستان آن مقتدر، یواشکی از او پرسید: چرا این کار را کردی؟
آن فرد در جواب گفت: اینان پیشرفت کرده بودند و به صورت بوسیدن سر گاو رسیده بودند و ممکن بود در آینده دیگر اصلا گاوپرستی هم نکنند ولی اکنون تا دوباره به سر گاو برسند سالهای زیادی طول می‌کشد….